ماهيت تبليغات تلويزيوني

 

هريک از رسانه هاي تبليغاتي با ديگري متفاوت است و نويسندگان بايد براساس مجموعه نقاط قوت و ضعف يک رسانه، متن تبليغاتي را بنويسند. تلويزيون از بسياري جهات با راديو و يا رسانه هاي چاپي تفاوت دارد که مهم ترين آن ها به اختصار اين است که تلويزيون يک رسانه از تصويرهاي متحرک است. 

1-      کنش و حرکت:

تلويزيون يک رسانه بصري است و پيام، تحت تأثير جلوه هاي بصري است. در تلويزيون تصاوير داراي حرکتند و همين امر،موجب مي شود که تصاوير تلويزيوني، بسيار بيش از تصاوير چاپي به حافظه سپرده شوند.وقتي به تلويزيون نگاه مي کنيد،جهاني را مي بينيد که درحال حرکت و صحبت است.براين اساس تبليغات خوب تلويزيوني با استفاده از تأثير کنش و حرکت، توجه بيننده را به خود جلب مي کند.

2-    داستان گويي:

اکثر برنامه هاي تلويزيوني همراه با داستان گويي است.در بسياري از موارد داستان ها چيزي فراتر از سرگرمي، همراه خود دارند.اما در آگهي هاي تلويزيوني موثر از داستان گويي هم براي سرگرمي و هم بيان نکات استفاده مي شود.داستان ها ممکن است خنده دار و يا ناراحت کننده باشند همان گونه که زندگي واقعي چنين است.احساس و هيجان در يک شکل داستاني به بهترين وجه روايي خود، بيان مي شود و اين امکاني است که در تبليغات تلويزيوني به خوبي مي توان از آن استفاده کرد.

3-  احساس :

تلويزيون بيش از هر رسانه ديگري،اين توانايي را دارد که عواطف را برانگيزد و افراد را ترغيب کند که چيزهاي مختلف را احساس کنند.اين توانايي موجب مي شود که تبليغ هاي تلويزيوني سرگرم کننده، مفرح و جذاب باشند.بر روي صفحه تلويزيون وضعيت هاي زندگي واقعي با تمامي طنزها، خشم ها، ترس ها و..جان مي گيرد.اين عواطف از وضعيت هايي طبيعي بيرون کشيده مي شوند تا همه بتوانند با آن ها همزاد پنداري کنند.

4-   نمايش دادن :

اگر يک پيام قوي تبليغاتي مبتني بر نمايش دادن باشد، تلويزيون يک رسانه آرماني براي اين گونه پيام است.واقع گرايي تلويزيون، نمايش دادن را ترغيب مي کند.باورپذيري و اعتبار در آن زياد است، زيرا ما آنچه را که به چشم خود مي بينيم، باور مي کنيم.

5-  نما و آوا:

تلويزيون يک رسانه ديداري-شنيداري است. يعني هم از بينايي و هم از شنوايي استفاده مي کند و يک آگهي تلويزيوني موثر، عناصر شنيداري و ديداري را با يکديگر ترکيب مي کند.يکي از قدرت هاي تلويزيوني، توانايي آن در تقويت پيام هاي کلامي با تصاوير، يا پيام هاي تصويري باکلام است. نکته اي که درترکيب ديداري-شنيداري وجود دارد، آن است که تصاوير و کلمات بايد يکپارچه عمل کنند وگرنه آگهي چيزي را نشان مي دهد و کلام،چيز ديگري را مي گويد.تحقيقات نشان داده اند که براي افراد، ديدن و شنيدن بطور همزمان مشکل است، مگر اينکه پيام هاي ديداري و شنيداري با هم يکسان باشند.